سلام . حال  من خوب است ...

 ملالی نیست جز گمشدن گاه به گاه خیالی دور ، که مردم به

آن شادمانی بی سبب میگویند . با این همه عمری اگر باقی بود ، طوری از کنار زندگی

میگذرم ، که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل نا ماندگار بی درمان . تا یادم نرفته

 است بنویسم ،  حوالی خواب های ما سال پر بارانی بود ، میدانم همیشه حیاط آنجا پر از

هوای تازه باز نیامدن است ، اما تو لا اقل ، حتی هر وهله ، گاهي ، هر از گاهي ببين انعكاس

 تبسم رويا ، شبيه شمايل شقايق نيست ؟! راستي خبرت بدهم ؛ خواب ديده ام خانه اي خريده ام

بي پرده ، بي پنجره ، بي در ، بي ديوار . . . هي بخند ! بي پرده بگويمت ، فردا را به فال نيك

خواهم گرفت . دارد همين لحضه يك فوج كبوتر سپيد ، از فراز كوچه ما مي گذرد باد بوي

نامه هاي كسان من مي دهد . يادت مي آيد رفته بودي خبر از آرامش آسمان بياوري  ؟

نه ری را جان . نه .نامه ام بايد كوتاه باشد ، ساده باشد ، بي حرفي از ابهام و آينه .از نو

 برايت مي نويسم ، حال همه ما خوب است ،  

اما تـــــــــــــــــــو باور مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکــــن .