سلام

نمی دونم چرا هیچکس پیدا نمی شه

وقتی دلتنگم

بتونه ارومم کنه

وقتی می خندم

با هام بخنده

وقتی گریه می کنم

باهام گریه کنه

وقتی....

ای کاش......

ادم به چی می تونه دل خوش باشه؟

نه دل در دست محبوبی گرفتار

نه سر در کوچه باغی بر سر دار

از این بیهوده رنجیدن چه حاصل

پیاده می شوم دنیا نگه دار...

خدا جون چرا؟

چند روز پیش یک درس بزرگ گرفتم

  اینکه

ادم های زیای اطراف ما زندگی می کنن که ما خیلی از اون ها رو نمی شناسیم و از کنار خیلی هاشونم با کمال بی توجهی عبور کردیم

و به چهره ی خیلی هاشونم اصلا نگاه نکردیم

و این درست در حالی بوده که

اون ها ما رو میشناختن و حتی با یه نگاه ظاهر ما رو برنداز کردن

و حتی به خودشون اجازه دادن  بدون اینکه واقعا بشناسنت روت قضاوت کنن

ولی سخت تر از اون اینه که شخص همه ی این چیزا رو به دیگری گفته باشه و تو از کس دیگه ای بشنوی و بهت نگن که کی این حرف ها رو زده

و هیچ طور نتونی از خودت دفاع کنی

چرا بعضی ادما یاد گرفتن از رو ظاهر افراد روشون قضاوت کنن؟

چرا خیلی ها فکر می کنن خدا هستن و همه چی رو می دونن؟

این چیزا کم نیست

خیلی ها وقتی می خوان کاری کنن می گن نگاه کن

طرف با فلان کس دوسته

یا نگاه کن خانوادش این طورین

چرا هیچکس به خود اون فرد نگاه نمی کنه؟

پسر نوحم خانواده ی خوبی داشت

ای وای که چقدر حرف های بعضی ها ادم رو شکنجه می دن

چقدر دلم می خواست جایی باشم که هیچکس نشناستم و بتونم به راحتی زندگی کنم

تو چی؟

سلام

گاهی وقتا به زبون اوردن بعضی چیزا خیلی سخته

خیلی از ادما فکر می کنن خودشونن که کامل ترین ادم روی زمینن

خودخواهی و غرورشون ادم رو اذیت می کنه

اگه شما بودید با یه همچین ادمایی چه رفتاری می کردید؟؟؟؟!!!

بعضی وقتا که خوب فکر میکنم میبینم ادما نیاز دارن تا جواب بعضی سوال هاشون رو تو همین دنیا بگیرن

نمی دونم شمایی که داری این رو می خونی به چی اعتقاد داری

به اخر دنیا

به عصر یخ

به مسیح

به ظهور

.................

اما مطمئنی که بعد از این جا جایی هست که تو به حق و خواستت برسی

درسته؟

چقدر دلم می خواد تا اون روز زود تر برسه

و خیلی ها جواب کار ها و رفتار هاشون رو بدن

                                                                                                          به امید اون روز

                                                                                                            دوستدار شما:فریبا

هیچ وقت نمی خواستم این رو بگم ولی باید بگم . من اعتراف می کنم که اشتباه کردم . یه اشتباه بزرگ . یه فکر غلط باعث تصمیم ها و کارهای غلط میشه . هر چی بیشتر آدم تو این ماجرا دست و پا میزنه اشتباهاتش بیشتر میشه . تا اینکه به جایی میرسه که حتی می ترسه پشت سرش رو نگاه کنه.

من حتی می ترسم یک قدم به جلو بردارم . چی کار باید بکنم ؟ هر لحظه به خودم میگم چرا ؟ آخه چرا این فکر اشتباه رو کردم ؟ اگه یه ذره بیشتر وقت می ذاشتم و بهتر فکر می کردم این جوری نمیشد ، میشد ؟

هر روز کارم این شده که برم پشت پنجره و ازت بخوام کمکم کنی . ازت می خوام یه راه نشونم بدی . می خوام از اول شروع کنم ولی نمی دونم چه جوری . اصلا نمی دونم میشه از اول شروع کنم ؟ سخته . خیلی سخته .

می ترسم این قصه غصه ها  تا همیشه همسفرم بشه . اگه این جوری بشه چی کار باید بکنم ؟ من منتظر یه راهم که مرهم این همه شکست و سختی بشه .

بابا ولم کنید، دست از سرم بردارید، من نخوام کسی منو دوست داشته باشه، کیو باید ببینم؟ زور داره ها! صد نفر ادعا کنن خاطرتو می خوان، بازم تنها باشی. حالا تنهایی به کنار، اینکه ازت طلبکار باشن که چرا درکشون نمی کنی، این دیگه نوبره!

اونی که دوسش داری بهش نگو دوسش داری

میره وتنهات می زاره  اگه باور نداری بهش بگو دوسش داری

می ره رو دلت پا می زاره

آره می دونم عاشقشی عاشق اون نگاهش

آره می دونم دربه دری تا ببینش بازدوباره

منم یک روزی مثل تو عاشق بودم تا

پای جون عشقم و فریاد زدم دربه دری

شدم نگو..............................

قلب منو سوزوند و رفت

رفت و با دیگری نشست .......

یادم باشد
که زیبایی‌های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی‌های بزرگ باشند.
یادم باشد
که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می‌خواهم باشند.
یادم باشد
که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی‌تواند مرا با خود آشتی دهد.
یادم باشد
که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی‌تواند با دیگران مهربان باشد...

چه كسي ميگويد كه گراني اينجاست؟ دوره ي

ارزاني است...! شرافت ارزان، تن عريان ارزان

، و دروغ از همه ارزان تر...! آبرو به قيمت یک

 CD(یاتوو رم گوشیها)...! و چه تخفيف بزرگي

 خورده است...قيمت هر انسان

من نه عاشق هستم

 

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

 

من خودم هستم

 

و یک حس غریب که

 

به صد عشق و هوس می ارزد

بهتر است رنج بکشم. همانطور که قبلا وقتي عزيزان ديگرم ترکم کردند، رنج

 کشيده ام. بهتر است زخم هايم را بليسم، همانطور که قبلا ليسيده ام. مدتي

 در فکر او مي مانم ، آدم تلخي مي شوم و دوست هايم را آزار مي دهم، چرا

 که بعد از رفتن او ، موضوع ديگري ندارم. سعي مي کنم تمام اين جريان را

 توجيه کنم، روزها و شب ها ، هر لحظه اي را که کنارش گذراندم مرور مي

 کنم ، سرانجام به اين نتيجه ميرسم که او به من بد کرده، مني که هميشه

 مي خواستم بهتر باشم وبهتر رفتار کنم. در خيابان که راه مي روم ، هر لحظه

 ممکن است به شخصي بربخورم که شايد او باشد. رنج، روز و شب ، شب و

 روز. اين وضع شايد هفته ها، ماه ها، شايد بيشتر از يک سال طول بکشد.

تا اين که روزي متوجه مي شوم که به چيز ديگري فکر مي کنم، و پي مي برم

 که دوران سخت گذشته. قلبم زخم برداشته، اما خوب شده و دوباره مي توانم

 زيبايي زندگي را ببينم ، باز هم همين است، مطمئنم

معنی اش این است که یکی که می رود یکی دیگرمی آید

و عشق دوباره پیدا می شود.....!

 

دریا: اهای ساحل هیچ فکر کردی به چه دردی میخوری؟
شن:چطور!؟
دریا:اخه میدونی همه موجودات عالم تا چشمشون به من می افته مات و مبهوت به من نگاه میکنن و تو زیر پاهاشون بدون هیچ توجهی له میشی
شن:میدونی دریا توخیلی مغروری
دریا:اخه اینم شد جواب میدونی هیچ کس مثل من تو چشم نیست میدونی همه این همه راه رو میان منو ببینن اونوخت تو...
شن :سکوت
شن میتونست به دریا بگه که هر ثانیه با اون عظمتش خودش رو به ساحل میرسونه تا اونو لمس کنه,میتونست بگه اگه ساحل نباشه اون موجهای بلند و کوچیک شکل نمیگیره و دریا همینش قشنگه,میتونست بگه اگه نباشه دریا بی جنب و جوش و تکراری میشه و این دو بهم نیاز دارن وهیچ برتری نسبت به هم ندارن ولی شن هیچی نگفت.............................

 

خیلی وقته که دلم میخواد پیش خدا برم

از زمین دل کندم و اون بالا بالاها برم

آخه اینجا هیچ کسی عاشق آدم نمیشه

اگه هم عاشق بشه لایق آدم نمیشه

یکی عاشقت میشه میگه که خیلی با حالی

آخر کارش میفهمی عمریه سر کاری

یکی میگه میدونی عاشق سادگیت شدم

یکی میگه عاشق کارهای جانبیت شدم

یکی میگه من دیدم که خیلی صاف وصادقی

یکی میگه واسه عشقم فقط تو لایقی

یکی عاشقت میشه میگه دلم سوخته برات

همشون دروغکی میگن که جون میدن برات

یکیشون تنها بوده میخواسته تنها نباشه

یکی بین یک و دو است نمیدونه کجا باشه

یکیشون گولت زده تا کارشو راه بندازی

قسم و آیت میده نری منو جا بذاری

دیگه از دست همه زمینیها خسته شدم

عاشق پریدنم یک مرغ پر بسته شدم

نمیدونم که چرا با هیچ کی آروم نمیشم

توی این چرخ بزرگ از چیزی شادون نمیشم

آخه این دنیا به جز غصه وغم چیزی نبود

آدماش یه جوریند چهره سفید قلبها کبود

آ خر عشق همشون روی تخت خزیدنه

آخر عشق شهوته و هیچی دیگه ندیدنه

اما اون بالا دیگه صحبتی از جدایی نیست

توی دست عاشقاش کشکولای گدایی نیست

اگه عاشقت بشه همه جورا باهات صفاست

کافیه عاشق بشی نیمچه نگاش برات دواست

دیگه بحث مذهب و دین و عقیده ندارن

گل نمیدنت دیگه چمند گل رو میکارن

جون من دعا کنید تا که برم پیش خدا

میدونم اون بالا تازه من میشم بچه گدا

ولی عیبی نداره اونجا گدایی بکنم

میدونم عاشقی اونجا یعنی شاهی میکنم

آخه اونجارو حساب عشق من فقط خداست

راه زود رسیدنم فقط دعاهای شماست

 

خیلی دیر رسیدی ای دوست

                                           هفت تا کفن پوسوندم
پیرهن سیاه تنت کن

                                            من فقط یه استخونم 

         ببین چی کردی با این دل                                

                                           فکر کن فقط یه لحظه

                               نذار دیگه بیشتر از این تنم تو گور بلرزه 

ازت یه خواهشی دارم زیر طابوتم و نگیر

وقتی که رفتم زیر خاک قبر منو بقل نگیر

                       حالا دیگه راحته راحتی هر کاری که میخوای بکن

              منو به کی فروختی مفت                          برو واسه همون بمیر

فقط تا هفت روز سیاه تنت کن

                                                   شبای جمعه یادی از ما کن

عشقی که بردی باشه حلالت                   عمری که بردی باشه حرومت

فقط بدون روز قیامت جلوی راه تو رو میگیرم

                       تقاص این عمری که از دست رفته رو ازت میگیرم

هنوز هم نمی دانم هر سالی که می گذرد،


یک سال به عمرم اضافه می شود


یا


یک سال از عمرم کم می شود.


خیلی وقت بود که دیگه شبا خوابتو نمی دیدم

تا یه روز که دوستم بهم گفت اگه میخوای خواب کسی رو ببینی شب قبل از خواب بهش فکر کن.

منم شب قبل از خواب به تو فکر کردم ولی اونقدر خیال تو زیبا بود که تا صبح خوابم نبرد!!!!!

 

خدای عزیزم سلام

دوباره منم همونی که همیشه غر میزنه .  همونی که تو فراموشش کردی!خدایا  خیلی حرفا رودوست دارم بهت  بگم اما روم نمیشه.دوست دارم بهت بگم چقدر تنهام    دوست دارم بهت بگم که دلم از خیلی چیزا گرفته دوست دارم داد بزنم و ازت بپرسم کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!چرا ؟چرا جوابمو نمیدی؟؟؟دوست دارم ازت بپرسم فرق من با این همه ادم توی این  دنیا چیه؟دوست دارم  بهت بگم خستم  خیلی خسته.دوست دارم بهت بگم داره کم کم باورم میشه که تو دوستم نداری و تو میدونی که این بدترین احساس برای منه که تنها پناهم تویی.

خدایا شاید من تو رو خیلی خوب نشناخته باشم ولی اینو میدونم که تو دوست نداری دل بنده ایتو بشکنی  ولی نمیدونم چطور حالا راضی شدی که قلبم تیکه تیکه شه!!؟؟؟

خدایا تو میدونی که من هیچ وقت عادت ندارم با کسی درد و دل کنم جز تو.هیچ وقت ترحم کسی رو نخواستم جز تو.خدایا وقتی ادمای دور و ورم نیگام میکنن فکر میکنن من هیچ غمی تو زندگیم ندارم  ولی نمی دونن چه شبایی رو از غصه تا صبح نخوابیدم.خدایا پناه دل دردمندم تویی.و من همیشه دوست دارم.

گل نازم سلام

قصه ی ما هم داره کم کم تموم میشه

قصه ای که مثه بقیه ی قصه ها نبود

توی قصه ی ما من بودم و خدا و تنهایی و جای خالیه تو...

تو قصه ی ما دخترک عاشق تموم سختی ها رو تحمل می کنه تا اخر قصه به شاهزادش برسه غافل از اینکه دیگه شاهزاده ای وجود نداره(رسیدن مبنا به کنارهم بودن نیست )

تو قصه ی ما یه کوله بار غم بود که تمام مدت قصه رو دوش یه عاشق پیاده سنگینی می کرد.

تو قصه ی ما یه دختر تنها بود که صبح تا شب کارش انتظار بود.

اره گل نازم الان دیگه اخرای قصه است

الان دختر قصمون روی یه صندلیه ..کم کم داره چشاش بسته میشه...ولی به زور چشاشو باز نگه میداره تا بتونه برای اخرین بار غروب خورشید و ببینه....

حالا دیگه قصمون شد مثه قصه های دیگه: یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود....

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ٬

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار

لمس کن لحظه هایم را ...

لمس کن این با تو نبودن ها را ٬

لمس کن ...

 

 

 

 

 

                             دلم برای خودم می سوزه ...

 

 

به مولا بی انصافی محض

 

 

بلاخره نوبت من هم می شه ...