کاش میدانستی در دلم چه غوغایی برپاست کاش واقعا درکم میکردی آری منم همان گمشده ای که تو
باید آنرا پیدا میکردی ولی بی اعتنا از کنارش عبور کردی و مانند خاکی بر زمین او را نا دیده گرفتی ....
ولی من به تو حق میدهم آخه فاصله ی ما خیلی زیاده من تو را بخشیدم اما چشمهایم نه .......به خاطر
بی اعتنایی ات به اشک هایم چشمان چشم به راهم هرگز تو را نبخشیدند ولی همچنان حق با توست
من تو را بخشیدم اما دستانم نه چون سالهاست که در پی گرمای دستت بود ولی تو آنرا هم نادیده
گرفتی من تو را بخشیدم اما ............
+ نوشته شده در جمعه هفتم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 0:33 توسط فریبا
|