اگر بغض خود را در لا به لاي نگاه معصومت پنهان ميكنم از غرورم
نيست اگر براي داشتن دستان تو گريه ام را ميدزدم از غرورم نيست
اگر براي ادعاي جمله اي عاشق خجالت ميكشم از غرورم نيست
اگر غرورم را در پيشگاه حضورت تكه تكه، بر زمين مي سايم باز از
غرورم نيست اگر خنجر نگاهم را در غلاف چشمان آرامت به سجده
ميبرم براي آن است تا بفهمی که چقدر دوستت دارم
نيست اگر براي داشتن دستان تو گريه ام را ميدزدم از غرورم نيست
اگر براي ادعاي جمله اي عاشق خجالت ميكشم از غرورم نيست
اگر غرورم را در پيشگاه حضورت تكه تكه، بر زمين مي سايم باز از
غرورم نيست اگر خنجر نگاهم را در غلاف چشمان آرامت به سجده
ميبرم براي آن است تا بفهمی که چقدر دوستت دارم
+ نوشته شده در دوشنبه سوم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 14:50 توسط فریبا
|