در این روزها کسی برای دوست داشتن تره هم خورد نمیکند.کسی برای احساسات پاک اشرف مخلوقات ارزشی را قائل نمی شود.

چه بر سر ما آمده است؟با خودمان چه داریم میکنیم؟آیا در زمین بمب نفرت و کینه و طمع منفجر شده است؟

چشمها را بسته ایم و جز خودمان به کسی نگاه نمیکنیم...فروتنی را به خاک سپرده ایم.عشق ورزیدن را زنده به گور کرده ایم.

دیگر نقطه ای از بهار در زمین دیده نمیشود همه جا زمستانی سرد و درد آور شده است.دیگر پرندگان آواز زیبای بهاری را نمیخوانند.

دیگر کسی درباره عسق داستانی نمی نویسد.یعنی دیگر لیلی و مجنونی وجود ندارد یا اینکه کسی دیگر اینگونه داستانها را نمیخواند؟

نمی دانم چه شده است فقط این را میدانم زمین دیگر زیبا نیست