من مردم ولی دل نشکستم !
این اخرین وصیت منه !
سر قبرم بنویسید ...
بر سنگ قبر من بنويسيد خسته بود
اهل زمين نبود نمازش شكسته بود
برسنگ قبر من بنويسيد شيشه بود
تنها از اين نظر كه سراپا شكسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد پاك بود
چشمان او كه دائماً از اشك شسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت
عمري براي هر تيشه و تبر دسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كل عمر
پشت دري كه باز نمي شد نشسته بود
نه التماس کردم نرو در قلبو نبند
... اما
رفت و بست و شکست
ای خدا خودت میدونی حقم این نبود نه این نبود ِ نبود ..
+ نوشته شده در دوشنبه سی ام شهریور ۱۳۸۸ ساعت 1:14 توسط فریبا
|